" Center Experience Management "

ارائه مطالب به زبان انگلیسی

با سلام و درود 

خدمت خوانندگان محترم بلاگ "کانون مدیریت تجربه"  از این پس تمامی مطالب به صورت دو زبانه "فارسی و انگلیسی" خدمتتان تقدیم می گردد.

امید است تا در این راه کم اشکال باشیم .

با سپاس فراوان

Greetings

Dear readers of the blog "Center Experience Management" From now on all materials for bilingual "Farsi and English" will be offered.

It is hoped that in this way we provide not down.

Thank you

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Business یا کسب و کار

Business یا کسب و کار

کسب و کار (به انگلیسی : Business)، یک نهاد سازمانی درگیر فراهم کردن محصولات ، خدمات و یا هر دو به مصرف کنندگان است. کسب و کار به عنوان شکلی از فعالیت های اقتصادی در اقتصاد سرمایه داری حکم‌ فرماست، بیشتر کسب و کارها که مالک آن‌ها بخش خصوصی است برای این ایجاد شده‌اند که سودساز باشند و دارایی صاحب‌شان را بیشتر کنند. کسب و کارها می‌توانند غیرانتفاعی باشند و یا مالک آن‌ها دولت باشد. از کسب و کاری که چندین فرد در دارایی آن شریک باشند با عنوان شرکت یاد می‌شود، هر چند که این واژه تعریف دقیق‌تری نیز دارد. هر کشوری تعبیر خود را از کسب و کار دارد و طبق قوانین حاکم برای آنها مقررات تعیین می نماید. بخش بازار یک نمونه گسترده از کسب و کار است که در آن در یک شاخه اصلی ، زیر شاخه های بسیار وجود دارد. پترس و پلومن، از صاحب  نظران این حوزه، بر این باورند که هر نوع خرید و فروش کسب وکار نیست، بلکه کسب وکار هر نوع تبادل تکرار شونده و تجدید پذیر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

Successful entrepreneur, becomes US President

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

Rob Berger

Rob Berger

founder

 

 

 

Rob Berger

Robert Berger

Rob Berger is a litigation attorney and founder of the Dough Roller , a popular personal finance and investing website with a singular focus—to help people achieve financial freedom.  He lives in Northern Virginia with his wife, their two children, and the family mascot, a shih tzu named Sophie.

از ایشان در آینده مطالب بسیاری در بلاگ کانون مدیریت تجربه قرار خواهد گرفت. هم توسط خودشان و هم توسط مترجم مقالات ایشان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زندگی نامه ناپلئون هیل

زندگی نامه ناپلئون هیل

ناپلئون هیل (به انگلیسی: Napoleon Hill) متولد(۱۸۸۳ اکتبر ۲۶ — ۸ نوامبر ۱۹۷۰) نویسنده آمریکایی که یکی از پیشگامان سبک مدرن ادبیات موفقیت شخصی بود. یکی از معروف‌ترین اثر او، بیندیشید و وثروتمند شوید، یکی ازپرفروشترین کتاب‌های جهان است .او به یکی از مشاور رئیس جمهور فرانکلین دی روزولت ۱۹۳۳ – ۳۶ تبدیل شد«»هر چه ذهن انسان تصور و باور کند، به او دست می‌یابد”

«ناپلئون هیل» در ۲۶ اکتبر ۱۸۸۳، در «ویرجینیای» آمریکا چشم به جهان گشود. ناپلئون هیل، از پیشگامان فلسفه آمریکایی در زمینه رسیدن به موفقیت فردی، در وایز کانتی ایالت ویرجینیا و در منطقه‌ای متولد گردید که بی سوادی و خرافات در آنجا بیداد می‌کرد. پدرش آهنگر بود خانه‌ای که او در آن متولد شد، اتاقی کوچک در کنار رودخانه «پراد» در منطقه «وایس کانتی» ویرجینیا بود.و همه اعضای خانواده در خانه‌ای که یک اتاق بیشتر نداشت وکوچکترین توجهی به نظافت ان نمی‌شد زندگی می‌کردند.از این لحاظ خانه آنها برای همه ساکنین منطقه شناخته شده بود.

دوران کودکی

ناپلئون از همان دوران کودکی علاقه خود را به مطالعه کتابهای داستان و همچنین، خلاصه نویسی و داستان نویسی نشان داد. او در سیزده سالگی، خبرنگار روزنامه «ویرجینیا» شد و نام «گزارشگر کوهستان» را برای خود انتخاب کرد. هیل با پولی که بدست می‌آورد، هزینه تحصیل خود را پرداخت می‌کرد. وی برای ادامه تحصیل وارد مدرسه حقوق شد، ولی از عهده هزینه‌های آن برنیامد، از این رو زمان بیشتری را صرف فعالیت در روزنامه و کسب درآمد کرد.

دوران جوانی

ناپلئون جوان بسیار سرکش، شیطان و پرخاشگری بود و زمانی که ده سال داشت، مادرش بر اثر بیماری و تغذیه ناسالم از دنیا رفت. او همیشه به کودکان هم سن و سال خود که لباس خوب می‌پوشیدند و خوراکی‌های متنوعی می‌خوردند، با افسوس نگاه می‌کرد. بعد از مرگ مادر، زندگی برای ناپلئون سخت تر شد، زیرا پدر بدون توجه به وضعیت مالی خود، دو سال بعد از مرگ همسرش ازدواج کرد و ناپلئون را به حال خود رها نمود. با پدری که سر رشته زیادی از تربیت یک پسر بچه نداشت تنها ماند.ناپلئون از آزار و اذیت همسایه‌ها لذت می‌برد.آنچنان نترس بود که با خودش اسلحه حمل می‌کرد.او از جسی جیمز یاغی معروف آن زمان برای خودش یک بت ساخته بود.او خشن‌ترین پسر منطقه به حساب می‌امد و ازین لحاظ به خودش افتخار می‌کرد.

نویسندگی

ناپلئون استعداد خوبی در نوشتن داشت و سردبیر روزنامه با استقبال از نوشته‌ها و مقاله‌هایش، سرپرستی مصاحبه با افراد برجسته و معروف را به او واگذار کرد. وی در هنگام مصاحبه با افراد نامدار، از تجربیات آنها درس می‌گرفت و آن را در زندگی خود به کار می‌برد. هیل با افرادی چون «توماس ادیسون»، «الکساندر گراهام بل»، «هنری فورد» و «ویلیام جنینگ برایان» مصاحبه کرد. او با دقت و ظرافت تمام، راز موفقیت این گونه افراد را بدست می‌آورد و آن را یادداشت می‌کرد. از این رو در سال ۱۹۲۸، کتابی با نام «قوانین موفقیت» نوشت که با استقبال خوبی روبرو شد. ناپلئون کتاب «دینامیت مغزی» را در سال ۱۹۴۱ نوشت. وی از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۰ در مجله «قوانین طلائی هیل»، سردبیر بود و در سال ۱۹۳۰ کتابی در زمینه راهیابی به موفقیت نوشت. ناپلئون هیل در زمینه موفقیت و کسب ثروت به درجه استادی رسیده بود؛ تا آنجا که از سال ۱۹۳۳ تا سال ۱۹۳۵ مشاور «فرانکلین روزلت» رئیس جمهور آمریکا شد. وی در سال ۱۹۳۷ در کتاب «رشد فکری و ثروت»، تمام راههای رسیدن به موفقیت را بیان کرد. کتابهای هیل هر روز بیشتر از روز قبل به فروش می‌رفت. او در سال ۱۹۶۰ کتاب «علوم موفقیت» را نوشت که بیش از سی میلیون جلد از آن فروخته شد.

 

منبع : سایت موفقیت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چگونه به یک میلیاردر تبدیل شویم؟(جدی)

چگونه به یک میلیاردر تبدیل شویم؟(جدی)

نویسنده : راب(رابرت) برگر
ترجمه : میلاد عمویی
این مقاله در مورد ساختن ثروت و دستیابی به آزادی مالی توسط من ارسال شده است. 

نظرات بیان شده توسط فوربز و همکاران می باشد.

____________________________________

 شما مقدار زیادی از مقالات بر روی اینترنت در مورد  " چگونگی تبدیل شدن به یک میلیاردر " را تا به حال خوانده اید . این مقاله هم یکی از آن موارد به عنوان مثال.

من فکر می کنم همه ی ما وقت آن است تا کمی در بازیمان تغییر ایجاد نماییم .تبدیل شدن به یک میلیونر درست است که مشکل نیست اما ، میلیاردر شدن ... . بازی خود را دارد.

اما باید راهکارهای مهم را از درس های مهم آموخت و آن چگونگی ساخت و ساز ثروت است. پس با ما همراه باشید.

بیایید فرض کنیم که ما در سن 20 سالگی کار خود را با یک سرمایه چند ده میلیونی در بازار بورس آغاز می کنیم. در محدودیت سهام امروز ، چه میزان سهم می شود خرید تا درآمد سالیانه مطمئن و ثابتی داشته باشیم . البته باید این موارد را هم در نظر داشته باشیم که مقداری از سرمایه صرف خرید سهام شده و درصدی هم به عنوان بیمه و مالیات سالانه از ما کسر شده و خواهد شد و... مورد مهم تر بازی بازار بورس است که سهام دچار نوسان می شوند . بیایید خوش بین باشیم ، اما باتمام خوش بینی چند سال طول می کشد تا ما از یک میلیونر به یک میلیاردر تبدیل شویم . پاسخ این سوال را در ادامه از زبان کارشناسان اهل فن بخوانید.

اما قبل از آن نظر شما چیست ؟

منتظر نظرات شما می مانیم تا مطالب را پی بگیریم . منتظر سوالات و پاسخ های احتمالی شما هستیم .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ثروتمندترین افراد جهان

مجله فوربز، در ارزیابی سالانه خود، اموال و دارایی‌های ثروتمندان جهان تحت عنوان میلیاردرهای جهان (به انگلیسی : The World's Billionaires) منتشر می‌نماید. این فهرست از سال ۱۹۸۷ تاکنون، هر ساله در ماه مارس منتشر می‌شود، ولی از سال ۲۰۰۲ تاکنون، این فهرست و دارایی افراد درج شده در آن، بصورت روزانه محاسبه و به‌روز می‌گردد.

در طول ۲۰ سال گذشته، میلیاردر آمریکایی بیل گیتس ۱۵ بار در صدر این لیست قرار گرفته است. وی از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۹ به‌عنوان ثروتمندترین فرد جهان، شناخته می‌شد، ولی سال ۲۰۱۰ کارلوس اسلیم (مالک شرکت آمریکا موویل) در صدر این فهرست قرار گرفت و برای ۴ سال پیاپی عنوان ثروتمندترین فرد جهان را به خود اختصاص داد. در سال ۲۰۱۴ این بنیانگذار ماکروسافت بود، که پس از ۴۴ سال که در رتبه دوم این لیست جای داشت، بار دیگر در صدر فهرست قرار گرفت.

پرهام دهدشتی

 

فهرست ۲۰۱۶ویرایش

علائم و اختصارات
آیکون توضیحات
بی‌تغییر تغییر نکرده در سال مالی موردنظر
افزایش افزایش یافته در سال مالی موردنظر
کاهش یافته در سال مالی موردنظر

 
رتبه نام ثروت خالص
(دلار آمریکا)
سن شهروندی منشأ ثروت
۱ بی‌تغییر بیل گیتس ۷۵ میلیارد دلار  ۶۰  ایالات متحده آمریکا ماکروسافت
۲ افزایش آمنسیو اورتگا ۶۷ میلیارد دلار افزایش ۷۹  اسپانیا ایندیتکس
۳ بی‌تغییر وارن بافت ۶۰٫۸ میلیارد دلار  ۸۵  ایالات متحده آمریکا برکشای هاتاوای
۴  کارلوس اسلیم ۵۰ میلیارد دلار  ۷۶  مکزیک تلمکس، گروپو کارسو
۵ افزایش جف بزوس ۴۵٫۲ میلیارد دلار افزایش ۵۲  ایالات متحده آمریکا آمازون.
۶ افزایش مارک زاکربرگ ۴۴٫۶ میلیارد دلار افزایش ۳۱  ایالات متحده آمریکا فیس بوک
۷  لری الیسون ۴۳٫۶ میلیارد دلار  ۷۱  ایالات متحده آمریکا شرکت اوراکل
۸ افزایش مایکل بلومبرگ ۴۰ میلیارد دلار افزایش ۷۴  ایالات متحده آمریکا بلومبرگ ال. پی .
۹  چارلز کوک ۳۹٫۶ میلیارد دلار  ۸۰  ایالات متحده آمریکا صنایع کوک
۹  دیوید اچ. کوک ۳۹٫۶ میلیارد دلار  ۷۵  ایالات متحده آمریکا صنایع کوک
۱۰ بی‌تغییر لیلیان بتنکور ۳۶٫۱ میلیارد دلار  ۹۳  فرانسه لورئال
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
داستان برند: لگو، بازی خوبی که تجارت را نیز به خوبی می‌شناسد

داستان برند: لگو، بازی خوبی که تجارت را نیز به خوبی می‌شناسد

لگو تنها یک بازی خوب نیست، بلکه نقطه‌ی اشتراکی بین اغلب افرادی است که در نیم قرن اخیر کودکی کرده و با آجرهای لگو ذهنیت کودکانه‌ی خود را با واقعیت پیوند داده‌اند.
 

لگو را باید جزو یکی از محبوب‌ترین اسباب‌بازی‌هایی خواند که در بیش از نیم قرن اخیر دنیای کودکان را به تسخیر خود درآورده است؛ البته با اشاره به کودکان، بخشی از طرفداران آجرهای پلاستیکی رنگی را نادیده می‌گیریم، چراکه لگو یک بازی تمام‌شدنی نیست و کودکان دیروز را با خود همراه کرده است و درواقع حتی در میان بزرگ‌سالان نیز طرفداران دوآتشه‌ای دارد. به‌طور حتم با مراجعه به یکی از فروشگاه‌های لگو - که در کشورمان هم شاهد فعالیت غیررسمی این فروشگاه با ظاهری شبیه به فروشگاه‌های رسمی هستیم - می‌توان عطش سیری‌ناپذیری را در کودکان و حتی والدینشان برای خرید لگو مشاهده کرد؛ چرا که لگو راز و رمز جلب نظر مخاطبانش را به‌خوبی می‌داند.

لگو بزرگ‌ترین تولید کننده اسباب‌بازی در جهان است

لگو به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی اسباب‌بازی در جهان رتبه‌ی ۸۶ در بین ۱۰۰ برند باارزش لیست فوربز را در اختیار دارد و بر اساس برآوردهای فوربز ارزش برند لگو بیش از ۷.۱ میلیارد دلار است. بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی اسباب‌بازی در جهان که موفق شد این عنوان را در سال ۲۰۱۴ با عبور از Mattel کسب کند، بر اساس آخرین آمارها به فروش سالیانه ۵.۳ میلیارد دلار دست یافته که این مهم در سایه‌ی تلاش بیش از ۱۲,۵۸۲ کارمند این کمپانی به دست آماده است. اما لگو به‌راحتی به جایگاه کنونی خود دست نیافته است و مالکان کمپانی، لگو را در سایه‌ی رکود و ورشکستگی ساختند و حتی در قرن بیست و یکم از آستانه‌ی ورشکستگی نجات دادند.

سالانه ۵ میلیارد ساعت صرف بازی با لگو می شود

بر اساس برآوردهای انجام‌شده توسط متخصصان دنیای سرگرمی و مخصوصا اسباب‌بازی، مردم سالیانه بیش از ۵ میلیارد ساعت صرف بازی با قطعات پازل‌های لگو می‌کنند. بر اساس آخرین آمارهای منتشرشده که مربوط به جولای سال ۲۰۱۵ میلادی است، لگو بیش از ۶۰۰ میلیارد قطعه‌ی لگو تولید کرده بود که با تقسیم آن بر جمعیت کره‌ی زمین، می‌توان نتیجه گرفت که لگو از سال ۱۹۵۸ میلادی به ازای هر نفر از جمعیت کنونی کره‌ی زمین، ۸۵ لگو تولید کرده است.

ole kirk christiansen

اوله کرک کریستینسن، نجاری بود که در شهر بلوند دانمارک، کارگاهی برای ساخت منازل چوبی و  لوازم خانگی در اختیار داشت. با آغاز رکورد بزرگ در دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی که کل دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده بود، کریستینسن در آستانه‌ی ورشکستگی آغاز به تولید مدل‌های کوچک‌تری از محصولات خود کرد تا از طریق این مدل‌سازی در سایز کوچک‌تر، بتواند طراحی محصولات چوبی خود را بهبود بخشد. ساخت چند نمونه از لوازم چوبی در قطع کوچک‌تر باعث شد ایده‌ی تولید اسباب‌بازی‌های چوبی در ذهن کریستینسن شکل گیرد. با توجه به رکود بزرگ که سراسر قاره‌ی اروپا و آمریکا را تحت تأثیر قرار داده بود، کریستینسن، بعضا در ازای دریافت غذا، اسباب‌بازی‌های تولیدی خود را با کشاورزان معاوضه می‌کرد. در سال‌های بعد، رواج اسباب‌بازی موسوم به یو-یو به کسب‌وکار کریستینسن رونق داد، اما با فروکش کردن موج یو-یو، دوباره رکورد به سراغ کارگاه کریستینسن آمد. در سال ۱۹۳۴ کریستینسن رقابتی برای انتخاب نام محصولاتش بین کارکنان خود به راه انداخت که نتیجه‌ی آن انتخاب نام لگو بود. Lego کوتاه شده‌ی عبارت Leg Godt است که در زبان دانمارکی به معنی خوب بازی کردن است. همچنین در زبان لاتین این عبارت به معنای مونتاژ کردن یا اسمبل کردن است.

آجرهای پلاستیکی لگو پس از جنگ جهانی دوم متولد شدند

پس از پایان جنگ جهانی دوم هنوز خبری از آجرهای پلاستیکی لگو نبود و کریستینسن در سال ۱۹۴۷ یک دستگاه قالب‌گیری و تزریق پلاستیک را برای کارگاه خود خرید. اولین محصول ماژولار با قابلیت باز و بسته کردن لگو که پس از خرید دستگاه تولید شد، یک کامیون پلاستیکی بود. در همان سال، کریستینسن به همراه پسرش گادفرد، نمونه‌ای از آجرهای پلاستیکی با قابلیت به هم پیوستن را دریافت کردند که توسط کمپانی بریتانیایی Kiddicraft تولید شده بود. این کمپانی بریتانیایی گواهی اختراع یا پتنت این آجرهای پلاستیکی را نیز به اسم خود ثبت کرده بود. تا سال ۱۹۴۹ که لگو ساخت آجرهای پلاستیکی خود را با نام Automatic Binding Bricks آغاز کرد، کیدی‌کرفت بریتانیایی دو پتنت برای طراحی آجرهای خود ثبت کرد. لگو با عرضه‌ی آجرهای پلاستیکی به بازار با مشکلاتی روبرو شده بود، چراکه در آن سال‌ها، مردم از محصولات پلاستیکی استقبال چندانی نمی‌کردند و تمایل به خرید نمونه‌های چوبی و فلزی داشتند، از این‌رو آجرهای پلاستیکی لگو با فروش پایین به کارخانه باز‌می‌گشت.

در سال ۱۹۵۴، گادفرد به عنوان پسر مؤسس لگو به‌عنوان مدیرعامل انتخاب شد و ایده‌ی جدیدی برای موفقیت کمپانی مطرح کرد. گادفرد یک سیستم اسباب‌بازی را معرفی کرد که بهترین گزینه برای پیاده‌کردن آن، آجرهای فلزی لگو بودند؛ به‌طوری که آجرهای لگو امکان ساخت ایده‌های مختلفی در اختیار این کمپانی قرار می‌دادند. لگو در سال ۱۹۵۵ اسباب‌بازی Town Plan را معرفی کرد که ساخت شهر در ساختاری کوچک را با استفاده از آجرهای پلاستیکی ممکن می‌کرد. این کمپانی تا سال ۱۹۵۸ با معرفی طراحی‌ جدید برای آجرها و ثبت پتنت جدید، ایرادات قفل شدن آجرها به یکدیگر را بهبود داد.

از سال ۱۹۶۰ به بعد لگو با تثبیت جایگاه خود، دامنه‌ی محصولاتش را گسترش داد. پس از آتش‌سوزی در انبار ذخیره‌ی چوب این کمپانی، لگو در سال ۱۹۶۰ به‌صورت کامل استفاده از چوب در ساخت اسباب‌بازی را کنار گذاشت. این کمپانی در سال ۱۹۶۴ استفاده از نوع جدیدی از پلاستیک را که آکریلونیترل بوتادین استایرن نام دارد، در دستور کار قرار داد و تا به  امروز همچنان به آن ادامه می‌دهد. این نوع پلاستیک از مواد غیرسمی تشکیل شده است و مقاومت بالایی در برابر حرارت، اسید، کشیده شدن و گرما دارد و رنگ خود را به‌راحتی از دست نمی‌دهد.

لگو

لگو علاوه بر حضور در بازار آمریکای شمالی که از طریق همکاری با سامسونت حاصل شد، طیف اسباب‌بازی‌های مبتنی بر آجرهای پلاستیکی خود را نیز گسترش داد، به‌طوری که در سال‌های منتهی به انتهای دهه‌ی ۶۰ میلادی، علاوه بر افتتاح اولین لگو پارک در بیلوند (شهری که مقر اصلی لگو در آن مستقر است)، از سیستم راه‌آهن لگو به‌عنوان یک سیستم اسباب‌بازی جدید با تم راه‌آهن و ساخته‌شده با قطعات لگو نیز رونمایی شد. پس از رونمایی محصولات جدید نظیر مبلمان مینیاتوری و خانه‌های عروسکی برای جلب نظر مخاطبان دختر، لگو محصولات دیگری را مبتنی بر لگو نظیر گشتی و قایق رونمایی کرد.

لگو تا سال ۱۹۹۸ به گسترش دامنه‌ی محصولات خود در کنار افزایش تعداد خطوط تولید ادامه داد. این کمپانی دانمارکی که دیگر به برندی شناخته‌شده برای کودکان تبدیل شده بود، در دهه‌ی ۷۰ میلادی به مدد کیلد کرک کریستینسن، پسر گادفرد کریستینسن، ساختار امروزی خود را پیدا کرد، چرا که وی بخش تحقیق و توسعه را از بخش تولید جدا و به‌روز بودن تولیدات کمپانی را بر اساس نیازهای روز و درخواست مشتریان تضمین کرد.

لگو جنگ ستارگان

یکی از جالب‌ترین اقدامات لگو عرضه‌ی سری متخصصان یا Expert Series در سال ۱۹۷۵ بود. این سری برای مخاطبانی که سن بیشتری داشتند، تدارک دیده شده بود، به‌طوری که با ساختن پازل‌های مبتنی بر قطعات لگو، در نهایت برای مثال یک موتور خودرو شبیه‌سازی می‌شد وتمام قطعات قابلیت حرکت داشتند. در سال‌های بعد لگو تولیدات خود را گسترش داد و نسل بعدی محصولات خود را نظیر سری جدید قطار رونمایی کرد. همچنین سری محصولات متخصصان نیز توسعه یافت. از سال ۱۹۹۲ میلادی سود لگو از محل فروش سری‌های مختلف اسباب‌بازی‌های مبتنی بر آجر‌های پلاستیکی روندی نزولی در پیش گرفت تا اینکه لگو در سال ۱۹۹۸ برای اولین بار در تاریخ کمپانی متحمل ضرری ۲۳ میلیون دلاری شد.

در سال‌های بعد، لگو تولید شخصیت‌های تحت لیسانس؛ نظیر محصولاتی مبتنی بر شخصیت‌های فیلم‌های جنگ ستارگان، وینی ده پو و هری پاتر را در دستور کار قرار داد. اما اوضاع همچنان برای این کمپانی چندان خوب نبود، به‌طوری که لگو در سال ۲۰۰۴ متحمل ضرر ۲۲۰ میلیون دلاری شد و کمپانی دانمارکی در آستانه‌ی ورشکستگی قرار گرفت. افزایش حجم محصولات تولیدی در کنار بالا بودن هزینه‌های کمپانی باعث شده بود لگو تا مرز نابودی پیش برود. لگو در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ برای رهایی از ضرردهی، اشتباهات استراتژیک متعددی را مرتکب شد؛ به‌طوری‌که این کمپانی حتی وارد حوزه‌ی تولید لباس و ساعت با برند لگو شد.

لگو طی ۱۰ سال با فرار از ورشکستگی به سودده‌ترین اسباب‌بازی ساز دنیا تبدیل شد

اما انتخاب مدیرعامل جدید برای کمپانی دانمارکی باعث شد لگو طی ده سال دوباره به روزهای خوب خود بازگردد و حتی سودده‌ترین کمپانی تولید اسباب‌بازی شود. یورگن ویگ کنورستورپ در سال ۲۰۰۴۴ میلادی بر صندلی ریاست لگو نشست.  سیاست‌های کنورستورپ شامل فروش پارک‌های لگو، تمرکز بیشتر بر محصولات اصلی لگو و همچنین کاهش تعداد قطعات لگویی بود که این کمپانی تولید می‌کرد، به‌طوری‌که تنوع قطعات لگو از ۱۲,۹۰۰ قطعه به ۷,۰۰۰ قطعه کاهش پیدا کرد.  مدیرعامل جدید لگو تعادل خوبی بین نوآوری و سنت‌های لگو برقرار کرد که همین امر منجر به افزایش فروش شد. در کنار تغییرات ساختاری و بنیادی در این کمپانی، لگو از میان طرفداران بی‌شمار خود که دیگر تنها کودکان نبودند و جامعه‌ی طرفداری Adults Fans of LEGO را تشکیل داده بودند، افرادی را به استخدام تیم طراحی درآوردند. لگو با ایجاد پورتالی، از طرفدارانش خواست ایده‌های خود را با این کمپانی و تیم طراحی لو به اشتراک بگذارند. در سال‌های منتهی به ۲۰۰۴ که همراه با افزایش ضرردهی برای لگو بود، این کمپانی تمرکز زیادی بر شخصیت‌های معروف داستانی که محبوبیت بالایی در فیلم‌های سینمایی کسب کرده بودند، قرار داد؛ ولی این سیاست چندان موفق نبود و در سال‌های بعدی و توجه به طرفداران لگو باعث شد تا این کمپانی دوباره به روزهای خوبش بازگردد.

The Lego Movie

با در پیش گرفتن سیاست‌های ریاضتی و کاهش هزینه‌ها که همراه با تعدیل نیروی گسترده بود، لگو موفق شد در سال ۲۰۱۱ میلادی با افزایش ۱۱ درصدی فروش خود به ۳٫۴۹۵ میلیارد دلار، سود خود را به ۷۷۶ میلیون دلار افزایش دهد. دلیل اصلی افزایش سوددهی این کمپانی در سال ۲۰۱۱، رونمایی از سری جدید اسباب‌بازی‌های این کمپانی با نام Ninjago بود که بزرگ‌ترین رونمایی از سری جدید محصولات لگو را به نام خود ثبت کرد. در سال ۲۰۱۲ درآمد لگو با افزایش ۲۵ درصدی همراه شد که بخش بزرگی از این موفقیت در گرو عرضه‌ی سری جدید با عنوان Friends بود. در سال ۲۰۱۳ میزان سوددهی لگو در مقایسه با سال ۲۰۱۲ تنها ۹ درصد افزایش پیدا کرد که همین موضوع نگرانی‌ها در خصوص کاهش سوددهی این کمپانی را افزایش داد، اما اکران اولین فیلم سینمایی The Lego Movie که توسط استودیوی فیلم‌سازی برادران وارنر تولید شده است به‌عنوان یک حرکت موفق تبلیغاتی برای این کمپانی به شمار می‌رود، چراکه این فیلم موفق شد در گیشه به فروش ۵۰۰ میلیون دلاری دست یابد. همچنین یکی دیگر از سیاست‌های موفق لگو در سال ۲۰۱۴، تولید سری جدیدی مبتنی بر شخصیت‌های فیلم سینمایی جنگ ستارگان بود که یکی از پرفروش‌ترین سری‌ محصولات لگو در سال ۲۰۱۴ بود. لگو در سال ۲۰۱۴ با رشد فروش ۱۵ درصدی همراه شد و سود خالص خود را به بیش از ۸۳۱ میلیون دلار افزایش داد.

نظر شما در مورد لگو و اسباب‌بازی‌های این کمپانی چیست؟

حسین  خلیلی صفا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زندگی نامه سوییچیرو هوندا

زندگی نامه سوییچیرو هوندا

سوییچیرو هوندا، (به ژاپنی : 本田 宗一郎) (زاده ۱۷ نوامبر ۱۹۰۶ در هاماماتسو، استان شیزوئوکا- درگذشته ۵ اوت ۱۹۹۱( هشتاد و چهار سالگی )) مهندس و صنعتگر ژاپنی بود، که در سال ۱۹۴۸ شرکت هوندا موتور را تاسیس کرد.

 

سوییچیرو هوندا مؤسس شرکت هوندا فرزند یک آهنگر و مکانیک ماهر بود که در اواسط تحصیل خود در دبیرستان، آموختن را رها کرد و ظرف مدت 12 سال، بزرگترین شرکت موتورسیکلت‌سازی دنیا را تأسیس کرد. سوییچیرو 40 ساله در 1946 مؤسسه تحقیقات فنی هوندا را دایر کرد تا دوچرخه های کوچک موتوری تولید کند.

سوییچیرو هوندا در 1948 تنها با 3200 دلار سرمایه و خرید موتورهای مازاد و پیوند زدن آنها به دوچرخه ها شرکتی را بنیان گذاشت که هم اکنون در دنیا جایگاه اول موتورسیکلت‌سازی را داراست. هدف او تولید یک وسیله حمل و نقل ارزان بود. این چیزی بود که ژاپن پس ازجنگ جهانی می طلبید.
سوییچیرو هوندا در سال 1973 و در سن 66 سالگی،در 25 مین سالگرد تأسیس شرکت بازنشسته شد. بخشی از موقعیت او مرهون شراکت تجاری با فوجی ساوا در امر بازاریابی و توزیع بود. هوندا راه و روش فنی و مهندسی شرکت را تعیین می کرد و فوجی ساوا خط‌ مشی بازاریابی و امور اداری را. هوندا از همان ابتدا معتقد بود تعمیر اتومبیل، که بسیار به آن علاقه داشت، کــاری است محدود زیرا تنها می‌تواند در مناطق محــلی و اطراف آن به کار آید.

سوییچیرو هوندا می گفت اگـر من بتوانم وسیله‌ای بسازم می توانم کسب و کار خود را تا نقطه های دوردست دنیا گسترش دهم. او به عنوان توجیه ترک تحصیل خود می گوید: حال کسی را داشتم که از گرسنگی دارد می‌میرد اما به جای وعده ای غذا از او انتظار دارند که اصول تغذیه صحیح را بیاموزد.
بدین جهت او به مدیریت در محل کار معتقد بود و می گفت در کف کارخانه دانش بیشتری وجود دارد تا در دفتر کار. هنگامی که در محل باشید می بینید چه چیزی واقعی است. او به تعبیر خودش نخست با سخت‌ترین دشواریها روبرو می شد. از ناکامی باکی نداشت و براین باور بود که موفقیت را تنها می توان از راه ناکامیهای مکرر و خویشتن‌نگری به دست آورد.

درواقع موفقیت یعنی یک درصد از کاری که 99 درصد آن شکست بوده است. عقیده هوندا درباره کارکنان آن بود که در وهله نخست، هرکس باید برای خودش کار کند. کارکنان خود را فدای شرکت نمی‌کنند. انسانها برای انجام کار به شرکت می آیند تا از آن لذت ببرند. همین احساس منجر به نوآوری می شود. هوندا شکیبایی را شرط موفقیت می دانست و می گفت: می گویند هریک از ما جلوه ای از ذات بی‌همتای خالق را در خود نهفته داریم. فکر می کنم که سهم من از این موهبت، شکیبایی است که وادارم کرد تا در کمین فرصتها باشم.
فکر جستجوگر و خلاق سوییچیرو هوندا، آهنگرزاده روستاهای فوجی ژاپن آنقدر عالی بود که شاید آدمی می توانست از همت بلند او دریابد که پس از ترک تحصیل دبیرستان بتواند طی مدت 12سال بزرگترین کارخانه موتورسیکلت‌سازی جهان را داشته باشد.اما شاید خود او نیز از همان ابتدا به فکرش نیز خطور نمی کرد که بتواند با ورود از دنیای موتورسیکلت‌سازی به عرصه تخصصی خودروسازی، در میان غولهای خودروساز جهان سربرآورد و در مقام هفتم سرفرازانه بایستد.

زمانی که به همراه شریک مبتکر تجاری خود فوجی ساوا اولین خودروی هوندا را در آمریکا طراحی و عرضه کرد، تصور این امر مشکل بود که این شرکت تا دو دهه قبل از آن اساسا هیچگونه خودرویی تولید نکرده است.اما نبوغ فنی و مهندسی هوندا در کنار استعداد بازاریابی و توزیع فوجی ساوا چنین امکانی را فراهم آورد و شرکتی را به جهانیان معرفی کردند که بیش از نیمی از کارکنان آن، هم اینک در آمریکا به موتورسیکلت‌سازی و خودروسازی مشغول هستند و در سال 2008، کارخانه خودروسازی دیگری با ظرفیت 200 هزار خودرو در سال در آن کشور افتتاح خواهدکرد.

رسیدن به قله کوه موفقیت و پیشرفت، هدف هوندا بود که با تلاش و همت و سخت کوشی بدان دست یافت. زمانی که هوندا، تنها با شش نفر اولین نمایندگی خود را در کمال صرفه‌جویی و آزادمنشی و آینده‌نگری در آمریکا دایر می‌کرد، شاید یکی از آموزه‌های فرهنگی آن کشور پشتیبان معنوی آنها بود: هر چیزی با ارزش و گرانبهاست و اتلاف گناه است.


تاریخچه
سوییچیرو هوندا جوان کارآفرین ژاپنی، یک سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، که ژاپن در آتش آن سوخته بود، به عشق تولید دوچرخه ای که موتور داشته باشد، موسسه تحقیقات فنی هوندا را تأسیس کرد. یک سال بعد، در 1947، اولین محصول این موسسه به نام «دوچرخه موتوری نوع A» روانه بازار شد. سال بعد به منظور تولید موتورها توسط خود شرکت، شرکت هوندا موتورز تاسیس شد.

همزمان با این تغییر نام، هوندا برای توزیع و بازاریابی محصولات خود با تاکئو فوجی ساوا که بازاریابی مجرب بود قرارداد مشارکت بست. سوییچیرو همواره درباره این مشارکت با تاکئو تعبیر می کرد که آنها یک هدف داشتند و آن رسیدن به قله کوه بود. سال 1951 تعداد کارکنان به  150نفر رسید و 2380 موتورسیکلت فروخته شد. در سال 1955 هوندا در اولین مسابقه موتورسیکلت‌رانی جاده ای استقامت شرکت کرد. سال 1959 نقطه عطفی برای شرکت محسوب می شد. از یک سو موتورسیکلت مردم پسند 125 سی سی عرضه که با استقبال عظیمی مواجه شد و از سوی دیگر، هوندا نسبت به بازاریابی محصولات خود در آمریکا اقدام و شرکت هوندا موتورز را با شش نفر از کارکنان صنعتی در لس آنجلس آمریکا افتتاح کرد.

کاواشیما به عنوان رئیس شرکت تازه تاسیس در آمریکا انتخاب شد. هنگامی که او و تنها دو نفر دیگر برای تاسیس شرکت به کالیفرنیا رفتند، آپارتمانی ماهانه 80 دلار اجاره کردند که فقط یک تخت داشت. از این رو دو نفر ناچار بودند روی زمین بخوابند.سپس یک انباری در قسمت کهنه شهر اجاره کردند و برای اینکه هزینه‌ها را پایین بیاورند با دست، تخته صندوقهای حاوی موتورسیکلت را جابه جا می کردند و سه ردیفه روی هم می گذاشتند. کف انبار را هم تمیز و جایی برای نگهداری لوازم یدکی آماده کردند. اینها کارهایی بود که باید انجام می گرفت. سال پیش از آن، هوندا، در ژاپن موتورسیکلت سوپرکاب 50CC را طراحی و عرضه کرد که با استقبال عموم مواجه شد؛ به طوری که در سال 1959، از 285000 موتور فروخته شده، 168000 دستگاه متعلق به این مدل بود.

در میانه دهه 1960، هوندا فروشنده شماره یک موتورسیکلت در آمریکا شد. در سال 1960، هوندا از عرصه تولید موتورسیکلت به عرصه تولید خودرو نیز قدم نهاد و خودرو مدل S-360 را که بیشتر موتورسیکلتی با چهار چرخ و یک سقف بود طراحی و به بازار ارائه داد. در این سال اولین واحد تحقیق و توسعه شرکت نیز دایر شد.
در 1963، اولین خودروی مسابقه ای ورزشی در ژاپن با نام S500 توسط هوندا عرضه شد و سال بعد برای اولین بار در مسابقات اتومبیل‌رانی حضور یافت. گرچه در این مسابقه توفیقی نصیب محصول هوندا نشد، اما سال بعد، هوندا توانست اولین پیروزی را در مسابقات فرمول یک به دست آورد. در فاصله این چند سال، شعبه هایی از هوندا در آلمان و کانادا نیز تاسیس شد.

در سال 1967، یعنی سه سال قبل از بروز بحران نفتی جهانی، توجه به صرفه‌جویی درمصرف بنزین در سرلوحه کارهای تحقیقاتی و عملیاتی شرکت هوندا قرار گرفت. بدین جهت در 1973، هوندا اولین موتور بدون آلودگی CVCC را روی خودروی مدل سیویک نصب کرد. در سال 1982، هوندای آمریکا ضمن تولید 100 هزار دستگاه موتورسیکلت، اولین خودرو با مارک آکورد را ارائه داد و جایگاه اول خودروهای دیزلی را در آمریکا به دست آورد. جالب توجه است که هوندا اولین شرکت ژاپنی بود که در این سال تولید خودروی خود را در آمریکا آغاز کرد درحالی که این شرکت تا اوایل دهه 1960 اساسا هیچ خودرویی تولید نکرده بود. فروش خودروی کیفی سیویک در 1975 در آمریکا به 10 هزار دستگاه در ماه رسید. در سال 1998 تولید خودروی سیویک با سوخت CNG در آمریکا آغاز شد.
سال بعد، مدل آکورد هوندا بیشترین فروش را در آمریکا به دست آورد و تا مدتها ادامه پیدا کرد. تا سال 2003، 10 میلیون خودروی هوندا در آمریکا ساخته شد. هم اکنون شرکت هوندا، 10 کارخانه مونتاژ خودرو در آمریکا دارد. برخی نشانهای خوروی هوندا عبارت است از آکورد، سیویک، CR-7، المنت، فیت، پایلوت، اودیسه، ریدجلین و S2000.


چشم انداز و مأموریت
شرکت هوندا چشم انداز خود را چنین تعریف کرده است: جامعه در اثر رهبری اجتماعی هوندا بهتر خواهدشد. مأموریت هوندا نیز عبارت است از: رفاه و غنای اجتماعی، اقتصادی و آموزشی جوامع از طریق مشارکت فردی و همکاری جمعی.
اهداف شرکت هوندا عبارت است از:
-توجه و پاسخ دادن به نیازهای اجتماع؛
-درک، توافق و تعهد و مشارکت کارکنان؛
-به کارگیری مناسب منابع؛
-بیشینه کردن منافع بالقوه؛
-پشتیبانی طرح تجاری هوندا.


تحقیق و توسعه
نام اولیه شرکت هوندا، موسسه تحقیقات فنی هوندا بود که بعدها به شرکت هوندا موتورز تغییر نام داد. این اندیشه ریشه در بافت فکری بنیانگذار شرکت، سوییچییرو هوندا داشت که با وجود آنکه سهم چندانی از تحصیلات رسمی نداشت اما مکانیکی ماهر و مبتکر محسوب می شد. به همین جهت در 1957 اولین واحد مستقل تحقیق و توسعه شرکت تأسیس شد. پس از تأسیس شرکت هوندای آمریکایی، واحد تحقیق و توسعه آن در 1984 افتتاح شد.

عرضه اولین خودروهای مسابقه ای و نیز موتورهای دیزلی گازوئیل سوز و توجه به صرفه جویی جدی در مصرف بنزین حتی قبل از بحران نفتی سال 1970 از ویژگیهای تحقیقاتی شرکت هوندا محسوب می شود. هوندا نسبت خاصی بین افراد و فناوری قائل است و بر این باور است که افراد بهتر از طریق فناوری و فناوری برتر ازطریق افراد حاصل می شود.


کارکنان شرکت هوندا
هنگامی که در 1979، هوندا اولین کارخانه خود را در آمریکا بنیاد نهاد، اولین شرکتی بود که مستقیما نیروهای آمریکایی را به استخدام خود درآورد. هم اکنون از 167 هزار نفر کارکنان شرکت، بیش از 100 هزار نفر در آمریکا در حوزه موتورسیکلت و خودروسازی فعالیت دارند. 27 هزار نفر از این افراد در حوزه تحقیق و توسعه مشغول هستند.


فروش
هوندا هم اکنون یکی از شرکتهای بزرگ خودروسازی دنیا محسوب می شود. در سال 2005، 164/436/3 دستگاه خودرو یعنی 3/5 درصد تولید کل جهانی به هوندا اختصاص داشت. هوندا با فروش حدود 95 میلیارد دلاری و سود خالص 5 میلیارد دلاری در رتبه 31 پانصد شرکت برتر جهانی قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روانشناسی یادگیری، قسمت یک

مقدمه

ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﮔﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩﮔﺮﺍﯾﯽ 
ﺩﻭ ﮐﻤﯿﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﮔﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺑﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﻗﺮﻥ ﺑﯿﺴﺘﻢ ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺖ . 
ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺗﯿﭽﻨﺮ ( 1867 ـ 1927 ) ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻭﻭﻧﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﮑﺘﺐ ﺭﻭﺍﻥ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﮔﺮﺍﯾﯽ ﺷﻬﺮﺕ ﯾﺎﻓﺖ . ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﮔﺮﺍﯾﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﺪﺍﻋﯽ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﺭﻭﺵ ﺗﺠﺮﺑﯽ .
ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺗﺪﺍﻋﯽ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺿﻤﯿﺮ ﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺍﻧﺴﺎﻥ , ﺣﻮﺯﻩ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻋﻠﻤﯽ ﺍﺳﺖ . ﺑﻤﻨﻈﻮﺭ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺫﻫﻦ , ﺍﯾﻦ ﺗﺪﺍﻋﯽ ﻫﺎ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻫﺮ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻨﻔﺮﺩ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
ﺭﻭﺵ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺗﯿﭽﻨﺮ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻭﻭﻧﺖ , ﺭﻭﺵ ﺩﺭﻭﻥ ﻧﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻮﻋﯽ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻄﻮﺭ ﺷﻔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﺠﺎﺭﺑﯽ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻗﺒﻞ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﯿﺎﺀ ﯾﺎ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ , ﮔﺰﺍﺭﺵ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﭘﺪﯾﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻧﮑﻨﺪ ﺑﻌﺒﺎﺭﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺷﯽﺀ ﯾﺎ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﻨﻨﺪ . 
ﺭﻭﺵ ﺩﺭﻭﻥ ﻧﮕﺮﯼ , ﺍﻏﻠﺐ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻏﯿﺮﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ , ﻣﻌﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ , ﺯﯾﺮﺍ ﺫﻫﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻃﻮﺭﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻄﻮﺭ ﺩﻗﯿﻖ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﻨﺪ . 
ﺷﮑﻞ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﮔﺮﺍﯾﺎﻥ , ﺗﺪﺍﻋﯽ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺪﺍﻋﯽ ﻫﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﺟﻮﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ , ﮐﻤﺘﺮ ﺑﺤﺚ ﮐﺮﺩﻧﺪ , ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﻧﮕﺮﯼ , ﺭﻭﺵ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺩﺭ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﻫﺎﯼ ﺫﻫﻨﯽ ﺑﺮﺗﺮ , ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﻭ ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﻫﺎ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺍﺩﺭﺍﮎ ﻓﻮﺭﯼ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﻧﺪ.


ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﻭﯾﻠﯿﺎﻡ ﺟﯿﻤﺰ
دﺭ ﻣﮑﺘﺐ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﻓﺮﺽ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﻫﺎﯼ ﺫﻫﻨﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﻄﺒﺎﻕ ﺑﺎ ﻣﺤﯿﻂ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﻣﮑﺘﺐ ﻓﮑﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﯿﮑﺎﮔﻮ ﺑﺎ ﮐﺎﺭﺟﺎﻥ ﺩﯾﻮﻟﯽ ( 1900) ﻭﯾﻠﯿﺎﻡ ﺟﯿﻤﺰ ﻭ ﺁﻧﺠﻞ ( 1907 ) ﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﻓﺖ .
ﻭﯾﻠﯿﺎﻡ ﺟﯿﻤﺰ ﺍﺯ ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﭘﺮﺩﺍﺯﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﮑﺘﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻥ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺗﺎﻟﯿﻒ ﺩﻭ ﺟﻠﺪ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﺎ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﺻﻮﻝ ﺭﻭﺍﻥ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻼﻗﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﺭﺳﯽ ﭼﺎﭖ ﺷﺪ . ﺍﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺠﺮﺑﻪ , ﻧﻘﻄﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺗﻔﮑﺮ ﺍﺳﺖ . ﺍﻭ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺳﺎﺩﻩ , ﺭﻭ ﻧﻮﺷﺘﯽ ﻣﻨﻔﻌﻞ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ , ﺑﻠﮑﻪ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻭ ﺗﻔﮑﺮ ﺍﻧﺘﺰﺍﻋﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ . 
ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺩﯾﻮﻟﯽ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﻫﺎﯼ ﺭﻭﺍﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﺟﺰﺍﺋﯽ ﺟﺪﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩ . ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺿﻤﯿﺮ ﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﻈﺮﯼ ﮐﻞ ﻧﮕﺮ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﮐﺮﺩ ﻣﺤﺮﮎ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﻘﻄﻪ ﯾﺎﺑﯽ ﺭﺍ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻮﺳﯿﻠﻪ ﺍﺷﯿﺎ ﻭ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩﻫﺎ ﺍﯾﻔﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ , ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﺸﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﮐﻠﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩ . 
ﺍﻓﮑﺎﺭ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ ﮔﺮﺍﯾﺎﻥ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﺀ ﺩﺍﺭﻭﯾﻦ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺗﮑﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪﯼ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﻫﺎﯼ ﺫﻫﻨﯽ ﺩﺭ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻧﻄﺒﺎﻕ ﺑﺎ ﻣﺤﯿﻂ ﻭ ﺣﻔﻆ ﺑﻘﺎ ﺭﺍ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰