روانشناسی به نام ریچارد وایزمن تحقیقی درباره خوش شانسی و بدشانسی انجام داده و در نهایت تعجب به این نتیجه رسیده که واقعاً بعضی از افراد مرتب شانس می آورند درحالی که در مورد برخی دیگر برعکس آن صادق است. به عنوان مثال فردی به خاطر مواجه شدن با فردی دیگر شغل مناسبی به دست می آورد و دیگری چندین بار تصادف می کند و با افرادی نامناسب درگیر روابطی ناهنجار می شود. وایزمن در تحقیقش کوشید بفهمد واقعاً این بازی شانس است که به نفع یکی و به ضرر دیگری وارد عمل می شود یا این که شانس آوردن دلایل دیگری دارد.

وی پس از انجام تحقیق متوجه شد که ۴ اصل درباره افراد خوش شانس صدق می کند:

١-شخصیت و شانس

افراد خوش شانس فرصت هایی که شانس می آورد را خودشان به وجود می آورند.

وایزمن می گوید شانس را می توان به وجود آورد. آدم هایی که ما به آنها خوش شانس می گوییم مرتب در میان جمع هستند و هر روز با انسان های جدیدی برخورد می کنند و از این دیدارها سود می برند. چراکه همین برخوردها باعث می شوند تماس هایی برقرار کنند که زندگی شان را متحول می کند. دست کم احتمال بیشتری وجود دارد که آنها با این تماس ها فرصت کاری مناسبی به دست آورند.

آدم هایی که خودشان را در زمره افراد خوش شانس می دانند احتمالاً وقتی در یک صف ایستاده اند سر صحبت را با دیگران باز می کنند. این را ممکن است به حساب خوش برخوردی این افراد گذاشت. ولی درواقع یکی از ویژگی های افراد خوش شانس این است که می دانند داشتن روابط و تماس با مردم موضوع مهمی است.

به این ترتیب وایزمن نتیجه می گیرد:«٩۰ درصد موفقیت در زندگی فقط به این بستگی دارد که خودتان را به مردم نشان دهید و میان دیگران حضور داشته باشید.»

همچنین افراد خوش شانس زندگی را راحت می گیرند و در نتیجه فرصت هایی را می بینند که افراد نگران قادر به دیدن آنها نیستند. آدم های خوش شانس همیشه آن چیزی که واقعاً وجود دارد را می بینند نه چیزهایی که می خواهند ببینند و می دانند که تجربه های جدید آنها را از بن بست فکری بیرون می کشد.

٢-شم و شانس

رابطه آدم های خوش شانس با ذهن ناخودآگاهشان بهتر از افراد بدشانس است. درواقع آنها به شم شان اعتماد می کنند.

افراد خوش شانس به خاطر اعتمادی که به شم شان دارند تصمیم گیری ها و سرمایه گذاری های بهتری انجام می دهند. این شم در داشتن ازدواجی شاد و پایدار و یا شغل مناسب و یا نامناسب تأثیر دارد. اما افرادی که خود را بدشانس می دانند شم خود را نادیده می گیرند.

البته افراد خوش شانس شم خود را تقویت می کنند. آنها این کار را با تعمق و اندیشیدن، مدیتیشن و یا نیایش فعالانه انجام می دهند. به این ترتیب از نظر روحی خودشان را در حالتی قرار می دهند که می فهمند چطور و چگونه دست به اقدام بزنند.

٣-انتظارات و واقعیت ها

زندگی انسان ها با انتظارات آنها مطابقت دارد.

افرادی که خودشان را خوش شانس می دانند عادت دارند در زندگی به هرجا که می خواهند برسند. آنها خود را شایسته هر چیز خوبی می دانند و بر محقق کردن آنها هم تاحدودی کنترل دارند. ولی آدم های بدشانس خودشان را به حوادث می سپارند و باور ندارند که در زندگی شایسته گشایش های فراوانی هستند.

از طرف دیگر افراد خوش شانس در راه رسیدن به اهدافشان استقامت می کنند درحالی که آدم هایی که خودشان را بدشانس می دانند با برخورد به اولین مانع متوقف می شوند. انسان های خوش شانس به توانایی هایشان اعتقاد دارند و مثبت می اندیشند. آنها می گویند که هرچیزی که ذهن انسان قادر به درک آن است و آن را باور دارد محقق می شود. به همین خاطر است که افراد مثبت اندیش هم بهترین را انتظار می کشند و هم برای رسیدن به بهترین ها سخت تر تلاش می کنند.

۴-خیر درهمان چیزی است که اتفاق می افتد

افرادی که خود را خوش شانس می دانند شیوه تبیینی دارد.

شیوه تبیینی یعنی برخورداری از این توانایی که هر بداقبالی ای را به نحوی برای خود توضیح داد و یا تعریف کرد. به عنوان مثال وایزمن از سوژه هایش پرسید اگر روزی در بانک مورد سرقت قرار گیرند و از ناحیه دست تیر بخورند چه احساسی خواهند داشت. افرادی که خودشان را بدشانس می دانستند در پاسخ به این پرسش آن را مصیبت بدی توصیف کردند در حالی که کسانی که خودشان را خوش شانس می دانستند احساس خود را این گونه بیان کردند که خوش شانس بوده اند که کشته نشده اند. این همان شیوه تبیینی است.

ریچارد وایزمن پس از ٨ سال تحقیق نتیجه می گیرد افراد خوش شانس متولد نمی شوند. افراد خوش شانس از روی فروتنی موفقیت هایشان را به حساب شانس می گذارند در حالی که شانس آن طور که ما فکر می کنیم اتفاقی پیش نمی آید. راه های رسیدن به شانس را می توان یاد گرفت و دنبال کرد. اگر ۴ اصلی را که وایزمن توصیه می کند و در بالا به آنها اشاره شد دنبال کنیم می توانیم میزان شانسمان را در زندگی افزایش دهیم.

 

برداشتی آزاد از خلاصه ۵۰ کتاب برتر در زمینه موفقیت، اثر تام باتلر بودن. ترجمه صادق خسرونژاد. ویرایش آزاده مبشر. انتشارات راشین